فانتزی های من 4

تا حالا فکر کردی چه جالب بود اگه زن و مرد به جای اون کار ! با هم دست که می دهند بچه دار شوند؟ اونوقت دست های زن و مرد به عنوان اعضای تنا*سلیشون شناخته می شد و باید با دستکش می پوشاندنش و گشت*ارشاد هم می رفت تو خیابان ها و هر کی دستکشش کوتاه بود را می برد ارشاد می کرد ، قسمت جالب تر قضیه این هست که اگه دو نفر که همدیگرو تو خیابون دیدند اگر بخواهند احوالپرسی به جای دست دادن باید چه کار کنند ؟

فانتزی های من 3

فکر کن دنیا طوری بود که همه لخت بودن ، اون وقت اگه یک زنی چادر می پوشید همه کف می کردن براش .

خرده فرمایشات 8

چه خوبه طرف آدم یکی باشه که برا فهموندن منظورت ، حتی یه سلام هم کافی باشه

ارضائیات زن همسایه

اگر من سر سوزنی به آن صداهای مشکوک نیمه های شب خانه همسایه شک داشتم ساعت 2 صبح امروز دیگر به یقین رسیدم  از ناله های حاج خانم گرفته تا صدای پایه های تخت به همراه صدای برخورد دو موجود برهنه ، شما اگر جای من بودید در آن ساعت ، چه می کردید ؟ با خیال آسوده می خوابیدید ؟ رباعیات خیام می خواندید؟